The “Federazione Italiana Giuoco Calcio” (Italian Federation of the Game of Soccer) was established in Turin in 1898; its existence contributed to make soccer the most important national trend. The debut of the national team is dated back to 1910 in the Arena di Milano, with a white uniform (Italy-France 6-2); nowadays the reasons behind the choice of a white uniform are still unclear; some claim it was due to economic reasons, some other intend it as a tribute to the best Italian team at the time, the Pro Vercelli. The following year, against Hungry, the light blue t-shirt was first used, as a tribute to the banner of the Royal Family, the Savoia, which consists of a red symbol on a white cross on a light blue background. During the twenty years of Fascism, the symbol of the Savoia family acquired the crown and the fasces. With such uniforms the “azzurri” won two world cups (1934 and 1938) and a gold medal at the Olympics (1936), under the coaching of Vittorio Pozzo. In the post-war period soccer represented one of the elements which helped our country to recover; the tricolour replaced the Savoia symbol on the chest of the uniforms. In 1952 there will be an utter modification to the tricolour: on top, a golden rectangle with the word ITALIA. After years of disappointment, finally two bright pages in the history of our national team: the European title won in Italy (1968) and the second place reached in Mexico(1970), valued even more due to the epic semi-final Italy-Germany (4-3). The players dressed a fairly minimalistic uniform which, along with the one from 1982, is the most remembered one, and represents THE uniform. In 1974 yet one more restyling: a rhomboid containing the tricolour, a yellow soccer ball and the acronym stationed in a circular fashion; in some cases the rhomboid was inscribed in a square, with the letters forming the acronym placed at the four corners. In 1982, year in which the World cup has been held in Spain, a small modification to the title was made: the acronym FIGC was added vertically inside the white stripe of the tricolour. In 1984 a new round logo substitutes the previous title-shaped; inside appear the three golden stars on light blue background, the text “Italia” and “FIGC” and the tricolour placed diagonally. Also the materials used change: from the wool-like fabric, to an acetate and lucid one. In 1992 the Federazione proclaimed open a contest for the new logo: the winner was Patrizia Pattacini, with a simplified “I” with the blue dot up on the left; in the upper part there are the three stars on light blue background, in the centre the complete denomination of the Federazione and in the lower part the tricolour, now reduced to the minimum compared to its importance when the logo still featured the Savoia symbol. In 2000 the tricolour title is back, after being introduced for the first time in the fifties. It now features, for the first time, the three golden stars where there used to be the text “Italia” while the acronym disappears. The stars appear after the FIFA allowed, in the second half of the nineties, to show on the uniform as many stars as many championships won. In 2006 the logo changes again, so to remind the original title, even though modernized and evolved accordingly to the new trends: a more neat and clean shape with the tricolour on light blue background, a circular sign standing for FIGC on the white stripe and the three stars. In 2007, after winning its fourth world cup in Germany, the logo undergoes a compulsory restyling: the adding of the fourth golden star and the circular sign increased in size so to gain more importance in the composition. In 2017, Federcalcio, in order to combine tradition and modernity, has a new shielded logo above which the four stars of the world triumphs are most visible, pride throughout the country. The word “Italy” stands on the tricolor above a curved horizon.
لوگو چیست؟
اگر خیلی ساده بخواهم توضیح بدهم لوگو ، آرم یا نشانه همین شکل یا اسمهایی است که وقتی میبینید متوجه میشوید که با کدام شرکت یا محصول طرف هستید. اگر مشهور باشد که با یک نگاه میشناسید. اگر هم نه، که خلاصه متوجه میشوید که یک برند یا محصولی است که آمده که بماند و در بازار جایی برای خودش باز کند.
وظیفه یک لوگو چیست؟
وظیفه یک لوگو تمایز دادن به آن برند یا محصول است. یعنی صاحب آن برند یا محصول، میخواهد شمای مشتری با دیدن آن لوگو، بین هزاران محصول و برند مشابه و حتی فیک (fake) در بازار او را پیدا کنید. یادم است سالها قبل، یک برند چینی بنام Sunny به بازار آمد که تقلبیِ Sony بود. میخواست با استفاده از ذهنیت مردم نسبت به سونی، در بازار جایگاهی پیدا کند.
چه کسانی به لوگو احتیاج دارند؟
حال باید ببینید که این تمایز داشتن در بازار، برای شما اهمیت دارد. مثلا اگر آرایشگاه زنانه هستید و اسمتان «آرایشگاه رز» است؛ میدانید که دهها آرایشگاه رز، به مدیریت خانم حشمتی و خانم صولتی وجود دارد! پس باید ببینید در چه کلاسی دارید کار میکنید؟ یک کسب و کار محلی ساده و معمولی دارید یا یک دورنمای شغلی برای خودتان دارید. اگر بگویید همین برچسبی که روی شیشه چسباندهایم کفایت میکند، پاسخ من هم همین است: شما به لوگو هیچ احتیاجی ندارید! اما اگر از الان میخواهید در ذهنها باشید ابتدای کار به یک لوگو احتیاج خواهید داشت. لوگو یک تصویر است که باعث ماندگاری شما در ذهن مشتری میشود.
قیمت طراحی لوگو چند است؟
شاید پیش خودتان بگویید: خیلیخب، قانع شدم. من یک لوگو نیاز دارم. حالا چه کار کنم؟ یا سوال تکراری و بسیار ناقص «قیمت لوگو چند است؟» را بپرسید! برای شما مثالی میزنم. شما میخواهید یک دست کت و شلوار بخرید. نسبت به ظاهری که میخواهید داشته باشید سراغ مغازهای میروید و خرید میکنید. شما هم میتوانید یک کت و شلوار خیلی ارزان به قیمت ۸۰۰ هزار تومان بخرید، هم میتوانید یک جنس خوب به قیمت ۵ یا ۱۰ میلیون تومان و یا حتی بیشتر بخرید. (البته در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰!) جفت اینها کت و شلوار است، ولی اگر کسانی که ظاهر شما را میبینند برای شما اهمیتی نداشته باشند، همان کت و شلوار ارزان خیلی هم خوب است و کفایت میکند. اما اگر پوششی که بر تن دارید برایتان بسیار مهم باشد و از کسانی باشید که روزی چند دقیقه مقابل آیینه میایستند تا ظاهرشان مشکلی نداشته باشد، حتما حاضرید برای پوشش خود هزینه کنید. لوگو هم مثل پوشش برای برند شماست. اینکه چقدر حاضرید برای آن هزینه کنید بستگی به این دارد که چقدر نگاه و فکر مشتریان شما برایتان ارزشمند است. بستگی دارد برندتان را چطور میبینید.
طراحی لوگویی که در بالا برای «سالن آرایشی رز» دیدید، برای من ۳ دقیقه زمان برد. شاید بگویید که من یک حرفهای هستم و این زمان برای بعضیها بیشتر باشد. ولی بنظر من این یک لوگوی ارزشمند نیست. چرا؟ چون کپی بود! من با یک سرچ ساده از اینترنت طرح اصلیاش را برداشتم و زیر طرح، یک متن متناسب نوشتم. شاید حتی برای این لوگو، از مشتری ۵۰۰ هزار تومان هم پول بگیرم ولی بزودی کلک کار برملا میشود. خیلی از برندها تا الان ضربات مهلکی بخاطر کپی کاری عمدی یا سهوی خوردهاند. لوگو باید هویت داشته باشد، خاص باشد، ایده داشته باشد و روی آن فکر شده باشد. تنها یک ظاهر خوب و زیبا به معنی لوگوی خوب بودن نیست. یک لوگوی ارزشمند و حرفهای در سال ۱۴۰۰ بر طبق تعرفه طراحی لوگو انجمن صنفی گرافیک ایران، ۲۰ میلیون تومان است. تعرفه بازسازی لوگو یا ریدیزاین آن هم ۱۰ میلیون تومان است.
چقدر گران؟!
مطمئن هستم میگویید: چرا اینقدر گران؟!
خب! این نرخ رسمی برای یک لوگوی استاندارد و حرفهای است و یک طراحی حرفهای میتواند این مقدار دستمزد را برای طراحی یک لوگوی ارزشمند (حتی برای یک آرایشگاه زنانه محلی) درخواست کند. اما سوال اینجاست که آیا همه طراحها حرفهای هستند؟ آیا همه کسب و کار ها توان پرداخت و یا اصلا تمایلی به این هزینه دارند؟ هر طراح، با توجه به سطح مهارتی که دارد دستمزدی دریافت میکند. یک دانشجوی گرافیک تازهکار مسلما نمیتواند چند میلیون تومان برای طراحی لوگو از مشتری خود درخواست کند. اگر هم بخواهد، مشتری میرود و پشت سرش را هم نگاه نمیکند! یک مغازه عطاری نوپا هم قطعا نمیتواند این مبلغ را برای طراحی لوگو بپردازد. چاره کار چیست؟ در ادامه پاسخ میدهم.
هر که بامش بیش، برفش بیشتر
اولا باید بگویم نرخ رسمی که بالاتر برای طراحی لوگو عرض شد سقف آن نیست. من معتقدم اصلا طراحی نرخ خاصی ندارد. خیلی از برندها هستند که حاضرند برای یک لوگوی ارزشمند چندین برابر این مبالغ، پرداخت کنند؛ چون برایشان میصرفد. هر برندی میتواند رشد کند. هر طراحی هم میتواند به مهارتش اضافه کرده و پیشرفت کند. مبلغی که یک طراح برای طرحهایش میگیرد با توجه به رشد مهارت و کیفیت کارهایش میتواند بالاتر برود. همینطور، یک شغل محلی که برای لوگوی خود در ۱۰ سال قبل ۲۰ هزار تومان پرداخت کرده بود حالا که رشد کرده شاید بخواهد سراغ یک طراح حرفهای رفته و با پرداخت چند میلیون تومان صاحب یک لوگوی ارزشمند شود.
عصبانی نشوید!
خیلی از طراحان حرفهای هستند که وقتی میشنوند فلان طراح تازهکار قیمت کمتری برای طراحی لوگو به مشتریشان پیشنهاد داده و کار را از دست دادهاند عصبانی میشوند. من میگویم شما یادتان رفته زمانی که مبتدی بودید و مشتری نداشتید، در عین حال کلی قسط و هزینه داشتید چه قیمتهایی میدادید؟ یک طراحی مبتدی از کجا باید امرار معاش کند؟ قرار نیست که همه مشتریها سراغ طراحان حرفهای بروند. هر طراح، مشتریان خاص خودش را دارد. مشتری با توجه به بررسی نمونه کار های هر طراحی و نرخی که گفته میشود تصمیم میگیرد که یک پوشش ۳۰۰ هزار تومانی مناسبش است یا یک پوشش چند میلیونی شیک و گرانقیمت. اصولا کسی هم که صرفا دنبال کار ارزان است، اگر لوگوی ارزشمند هم برایش طراحی بشود به تن برندش زار میزند.
تاثیر عکاسی تبلیغاتی بر رونق هر کسب و کار
در دنیای امروز که رسانهها در جریان زندگی اکثر آدمها نقش پر رنگی پیدا کردهاند؛ برگ برنده در دست کسب و کارهایی است که بیش از سایر رقبایشان دیده شوند! و اینجاست که ارائه تصویری مناسب از محصولات بسیار مهم میشود چرا که در مرحله اول این ظاهر محصول شماست که خریدار را متقاعد میکند در مورد محصول شما فکر کند! به طور کلی تصاویر جذاب، خوش رنگ و با کیفیت لازمه هر سایت، بروشور، کاتالوگ و تبلیغات تلویزیونی است که باعث میشود در کمترین زمان ممکن و تنها در چند ثانیه به سادگی پیام مورد نظر خود را به مخاطب انتقال دهند. اینجاست که نقش عکاسی تبلیغاتی پررنگ میشود.
عکاسی صنعتی چیست؟
عکاسی صنعتی، یکی از حرفهای ترین شاخههای عکاسی است. که اغلب هدفی اقتصادی دارد. و قادر است محصول یک فرد و یا کالاهای یک برند و یا ارائه هرگونه خدماتی را به بیننده معرفی کند.
عکاسی صنعتی چطور بر روی افزایش فروش محصولات تاثیر میگذارد؟
دو محصول مشابه از نظر کیفیت را تصور کنید؛ در هنگام خرید، یک فروشگاه، کاملا حرفهای تصویری شفاف، جذاب و با جزئیات بیشتر از محصول را به شما ارائه میدهد؛ در مقابل، فروشگاهی دیگر همان محصول را با تصویری معمولی، رنگ و رو رفته، کدر و اصطلاحا غیر شفاف به نمایش میگذارد.
اعتماد شما به اصالت داشتن کدام محصول بیشتر است؟!
در اینجا فقط چند دلیل مهم از تعداد بیشماری که هر کسب و کار باید در عکاسی حرفه ای، با کیفیت بالا سرمایهگذاری کند ذکر میکنیم.
این تصویر محصول شماست که با مشتری حرف میزند!
در دنیای امروز، مصرف کنندگان دوست دارند قبل از تصمیم گیری درباره خرید انواع محصولات مورد نیاز خود امکان مقایسه انواع برندها را در کمترین زمان ممکن داشته باشند. اینترنت این امکان را به طور فزایندهای فراهم کرده است ، به این معنی که عکس ها و فیلمهای محصولات و پیشنهادات شما از هر زمان دیگری ارزش بیشتری پیدا کرده اند.
مشتری ها میخواهند تصویر واقعی اجناس شما را ببینند!
در بسیاری از موارد دیده شده در طراحی گرافیک بر روی بروشورها، کاتالوگها، سایتها و حتی پستها در شبکههای اجتماعی به خاطر در دسترس نبودن تصاویر با کیفیت، از تصاویر کارتونی و وکتوری استفاده شده که این ضعف بزرگی است و مصرف کننده را بی اعتماد میکند.
در چشم بر هم زدنی خودتان را تبلیغ کنید!
مفهوم داستان مینیمال در زبان فارسی یعنی داستان کوتاهِ کوتاه! یعنی آنقدری داستان کوتاه، رسا و بی هیچ اضافه گویی باشد که با حذف یک جمله داستان بی معنا شود.
حال در دنیایی که حتی در بین کتابخوانها داستان های کوتاهِ کوتاه طرفداران بیشتری پیدا کرده است، قطعا کوتاه و رسا گویی در مورد محصول، یک برگ برنده بزرگ است. اینجاست که یک تصویر زیبا و با کیفیت از محصول شما در بیلبوردهای شهری یعنی یک تبلیغ یک ثانیهای بسیار قوی.
برای محصول خود ارزش قائل شوید!
به محصول خود این فرصت را بدهید که خود را به مصرف کنندگان بیشتری معرفی کند. تصویر محصول شما قادر است برای متقائد کردن مشتریها حتی به بیرون از مرزهای کشورتان برود! این فرصت را از دست ندهید و بازار هدف خود را با ارائه تصویری شفاف از محصول خود گسترش دهید.
سخن آخر
اگر شما به تازگی کسب و کاری را راه اندازی کردهاید و یا سالیان طولانی است که در بازار سرمایه حضور دارید در انتهای این مقاله دریافتهاید که ارائه یک تصویر درست و با اصالت از محصولتان چه پیامدهای خوب و سودآوری در بر خواهد داشت. پس سرمایه گذاری در این بخش را از دست ندهید.
برای دانلود آرم با کیفیت سازمان فنی و حرفه ای کشور میتوانید از طریق لینک های زیر اقدام نمایید:
در این قسمت #تشریح_لوگو میخواهم لوگوی آدیداس را با هم بررسی کنیم. برند آدیداس را که همهمان با آن آشنا هستیم. اگر اهل ورزش، ماجراجویی یا فشن باشید شک نکنید که از خوندن این مقاله لذت میبرید …
بیوگرافی کوتاه
در سال ۱۹۲۴ آدولف داسلر با کمک برادرش رودولف کار تولید کفشهای ورزشی را در شهر هرتسوگنآوراخ در ایالت بایرن آلمان شروع کردند.این دو، بر سر پیوستن رودولف به حزب نازی در جنگ جهانی دوم دچار اختلاف شدید شدند. آدولف داسلر هم که با برادرش مخالف بوده او را به آمریکاییها معرفی میکند! آدولف در سال ۱۹۴۸، بعد از اینکه از برادرش رودولف جدا میشود آدیداس را تاسیس میکند. رودولف هم پس از آن، شرکت پوما را پایهریزی میکند. آدیداس اکنون بزرگترین تولیدکننده لوازم ورزشی در اروپا و دومین در دنیاست. اول کیست؟ نایکی! آدیداس علاوه بر لباس و کفش ورزشی، تجهیزات ورزشی، ساعت، عینک آفتابی و لوازم لوکس هم تولید میکند … شرکتهای ریبوک، تیلورمید و راکپورت هم زیر مجموعه آدیداس هستند.
ایجاد کانسپت (Concept)
در ابتدا برادران داسلر بر روی کفشهای مخصوص دوندگیشان نوارهایی میدوختند تا دوام آنها را افزایش دهند. در سال ۱۹۳۶ یک دونده سیاهپوست آمریکایی به نام Jesse Owens در حالی که کفشهای برادران داسلر با آن نوارهای معروفشان را به پا داشت مدال طلای المپیک برلین را از آن خودش کرد. خلاصه، این سهتا نوار معروف میشوند و بعدا تبدیل به کانسپت لوگوی آدیداس میشوند.
اولین لوگو
اولین لوگوی آدیداس در سال ۱۹۴۹ برپایه همین کانسپت شکل میگیرد. در طراحی آن لوگو، یک کفش میخدار مخصوص دوندگی با سه نوار روی کفش، بین دو میله که امتداد حرف d بودند قرار گرفته بود. بعدها مشخص شد که قبلا یک برند ورزشی مطرح بنام Karhu Sports مشابه همین لوگو را استفاده کرده است. آدولف داسلر بنیانگذار آدیداس برای اینکه غائله بخوابد با مبلغی معادل ۱۶۰۰ یوروی امروز آن برند را خریداری میکند. شاید آن زمان پول خوبی بوده!
چرا اینهمه لوگو؟!
چیزی که برای خود من قبلا سوال بود این بود که آدیداس چرا اینهمه تغییر لوگو داشته است؟! اکثر برندهای ایرانی یک لوگوی درست و حسابی ندارند، آدیداس چرا اینقدر اسراف کرده است؟! خب، ببینید برندهای بزرگ، بر اساس چهارچوب و خط مشیی که دارند برندینگشان را پیش میبرند، حالا اگر این خط مشی یک تغییر اساسی داشته باشد، یا بخواهند یک تکانی به برندشان بدهند، ریبرندینگ (Re-Branding) میکنند که بارزترین قسمتش تغییر لوگوست.
روند تغییرات لوگوی آدیداس
اوایل دهه هفتاد لوگویی با سه خط موازی برای آدیداس طراحی شد ولی دقیقا یک سال بعدش در ۱۹۷۱ یک کمپین ریبرندینگ ترتیب دادند و از لوگوی جدید سهپَر آدیداس رونمایی کردند. سپس در سال ۱۹۹۱ لوگوی سه خط مورب که به شکل کوه بود شد لوگوی جدید آدیداس. نهایتا اوایل سال ۲۰۰۰ لوگوی جدید آدیداس به شکل یک دایره مشکی با سه قوس بصورت فضای منفی (Negative space) درآمد.
مفهوم هر لوگو
شکل سهپر در لوگوی آدیداس به مفهوم تمرکز آدیداس روی تنوع محصولات است. کما اینکه، نشاندهنده سه منطقه از کرهزمین است که این شرکت در آن سالها فروشش را به آن مناطق متمرکز کرده بود: آمریکای شمالی، اروپا و آسیا. در لوگویی که به شکل کوه است، این ایده و کانسپت نهفته است که بر تمام اهداف و چالشهایت [هر چی که باشد] میتوانی چیره شوی. لوگوی گرد آدیداس که در سال ۲۰۰۰ طراحی شد، کرهزمین را نشان میدهد. آن سهتا قوس روی آن هم آدیداس است که جهان را دربرگرفته است. تغییر ضخامت قوسها به معنای تطبیقپذیری سریعش است، یعنی مناطق جغرافیایی، فرهنگها، مُد، سلایق و … را بررسی میکند و خودش را با آنها تطبیق میدهد و بهترینش را ارایه میکند. در تمام لوگوهای آدیداس از حروف کوچک انگلیسی استفاده شده است، میخواهد بگوید که آدیداس محصولاتی غیر رسمی تولید میکند که مناسب هر گروه سنی است.
جمعبندی
میبینید برندهای بزرگی مثل آدیداس چقدر درست و اصولی دارند پیش میروند؟ میبینید چطور فکر میکنند؟ ما ایرانیها هم میتوانیم این حرکتها را برای کار خودمان بزنیم، اصلا تقلید کنیم آقا چه اشکالی دارد؟ بیتعارف عقب ماندهایم دیگر! فقط باید اصول این تقلید را بدانیم و ایرانیاش کنیم. حرف آخر! لوگو عکس پروفایل نیست که هر افکتی که خوشگلش میکند رویش اعمال کنیم. هر چه که دوست داریم به آن بچسبانیم. (چند روز قبل لوگوی یک دندانپزشک را نگاه میکردم گلهای کوچک، بوتههای ریز و چند پروانه گذاشته بود بغل آن. طرح خوبی بود ولی میکروسکوپ میخواست تشخیص بدهیم چی به چیه! هر طرح خوبی لوگوی خوبی نیست.) کار طراحی لوگو هم یک کار تخصصیست، پس به خودتان رحم کنید و به هرکسی که فتوشاپ بلد است سفارش لوگو ندهید.
انواع فایل وکتور آدیداس
در اینجا تمام لوگوهای آدیداس را بصورت فایل pdf قرار میدهم تا در صورت نیاز استفاده کنید:
دانلود فایل وکتور لوگوی آدیداس
همین ابتدا لازم است بگویم کپی رایت با کپی رایتینگ کاملا فرق دارد. بعدا در مورد کپی رایتینگ مقالهای خواهم نوشت. کپی رایتینگ به معنی تبلیغنویسی است و کپی رایت یعنی حق انحصاری استفاده از یک اثر.
شاید بگویید کپی رایت و این چیزها که در ایران رعایت نمیشود؛ اما همانطور که در ادامه توضیح خواهم دادم الان دیگر مثل قبل نیست، اوضاع کمی فرق کرده است! پس باید این مسایل را بدانید تا خدای نکرده، لطمه جبرانناپذیری به کسبوکارتان وارد نشود.
تفاوت بین © و ® و TM
در زمینه کپیرایت مهمترین علامتهای بینالمللی این سه مورد است که تفاوتشان را در ادامه خواهم گفت:
© (Copyright)
وقتی شما یک اثری دارید که متعلق به شماست و ثبتش کردهاید و از لحاظ مادی و معنوی تنها شما صلاحیت بهرهبرداری از آن را دارید میایید و علامت © را یک گوشه در کنار نام صاحب اثر قرار میدهید. این اثر میتواند یک عکس، طرح، نرمافزار، فرمول، مقاله، شعار تبلیغاتی و هر چیز دیگری باشد و این یک برند تجاری نیست.
® (Trademark Registered)
این علامت را وقتی کنار یک لوگو دیدید یعنی این نماد تجاری قبلا ثبت شده و تمام حقوق مادی و معنوی محفوظ است. حالا این میتواند نام یک شرکت باشد یا یک تکنولوژی یا سری محصول مربوط به یک شرکت. اگر از این لوگو بدون اجازه، در جایی استفاده کنید محکوم میشوید و باید جریمه سنگین بپردازید. پس این علامت در انتهای یک لوگوی تجاری قرار داده میشود.
Trademark) TM)
اینجا چیزی ثبت نشده است، و انحصار قانونی در این علامت مطرح نیست. بلکه از این علامت برای تمایز دادن کلمات عمومی با نامهای تجاری استفاده میشود. مثلا ما یک کلمه داریم به نام Inside به معنای «داخل». ولی وقتی شرکت اینتل از این کلمه برای پردازندههایش استفاده میکند، بخاطر اینکه کسی به اشتباه این را با معنای رایج «داخل» اشتباه نگیرد با نماد TM مشخص میکند که منظور ما از این کلمه، یک ترِیدمارک یا نماد تجاری است که داریم استفاده میکنیم.
به نماد ® در گوشه لوگوی شرکت اینتل دقت کردید؟ این یعنی ثبتشدهست و برخورد سختی با کپیکننده خواهد کرد!
کپی رایت در اینستاگرام
وقتی در بستری مثل اینستاگرام میخواهید پول دربیاورید، دیگر اینجا قوانین کشور ایران در کار نیست! اینجا قوانین کپی رایت اینستاگرام است که تعیین میکند چهچیزی میتوانید بنویسید، چه عکسی میتوانید بگذارید و الی آخر. پس ماها که عادت نداریم به مسایلی مثل حق صاحب اثر فکر کنیم و هر چیزی را بدون دادن پول آن کپی میکنیم اینجا متوقف میشویم. شاید کسی بگوید که من بارها عکس فلان پیج را در پیجم کپی کردم تو چی داری میگی؟!! باشه به شما میگم چی به چیه …
چطور میتواند اتفاق بیافتد؟
کسانی که طبق عادت تخلف میکنند که هیچ … طرف صحبتم با آن عزیزانی است که اهل کار کپی نیستند ولی ممکن است در معرض خطر باشند! معمولا وقتی که یک کار بصری (یعنی کاری که دیده میشود و عکسش را داخل پیج میتوان قرار داد) را سفارش میدهید جای غیرمعتبری برایتان انجام میدهد بعد مشخص میشود که این کار شما کپی یک اثر ثبت شده بوده است. مثل قرار دادن یک لوگوی کپیشده در پروفایل پیج، استفاده از عکس یک گوشی موبایل که توسط یک عکاس مطرح گرفته شده و اتفاقا کپیرایت داشته؛ و مواردی ازین دست. در شکل زیر مثالی فرضی برای رعایت نکردن این اصل در طراحی لوگو میبینید که متاسفانه در کشورمان بسیار هم رایج است.
جمعبندی
لبّ مطلب اینکه ما چه بخوایم چه نخوایم بخشی ازین جامعه جهانی هستیم. بخشی از قوانین این جامعه جهانی روی زندگی ما تاثیر میذاره. پس باید کمکم با این قوانین آشنا بشیم و حداقل اونایی که اخلاقی هستن و مشابهش تو کشورمون هست ولی اهمیت نمیدادیمو رعایت کنیم. یک موردش اینستاگرام بود که مطرحش کردم. فردا روز یه چیز دیگه میاد که سیستم زندگی ما رو عوض میکنه؛ قانون کپیرایت یه چیز اخلاقیه که ما متاسفانه چندان رعایتش نمیکنیم. حتی به هموطنان خودمان هم گاهی بیاحترامی میکنیم! فونتی که طراح بنده خدا تو سایتش زده ۵۸ هزار تومن، میریم از کامپیوتر دوستمون کپی میکنیم و مثل آب خوردن ازش استفاده میکنیم! دوستان تا این چیزارو رعایت نکنیم نباید انتظار داشته باشیم وضع مملکت درست بشه، والسلام!
در مقاله دیگری در مورد قانون کپی رایت در یوتیوب توضیح خواهم داد، با ما همراه باشید …
دوست عزیزم سلام! این دسته پستهای «#تشریح_لوگو» صرفا بخاطر افزایش دانش ما از دنیای بیزینس نوشته شده است. ما باید بدانیم که برندهای بزرگ دنیا چه مدلی فکر میکنند؟ حرکتشون به چه سمتی است؟ … شما شاید کارمند باشید و اصلا کسبوکار شخصی نداشته باشید؛ هیچ تفاوتی ندارد، شما هم در این دنیای اقتصادی یکپارچه قرار دارید؛ امروزه همه اقتصاد دنیا به هم مرتبط است. هر چه آگاهتر باشید رشد بیشتری خواهید داشت. به نظر من، اصول برندینگ در سراسر دنیا یکسان است؛ فقط این اصول یکم دیرتر به دست ما میرسد! خب چه بهتر که قبل از رسیدن این اصول، باهاش آشنا بشویم و برای رشد اقتصادی و حتی شخصی خودمان از آنها استفاده کنیم. بیایید کمی در مورد گوگل بخوانیم …
بیوگرافی کوتاه:
گوگل در طی یک پروژه تحقیقاتی توسط دو دانشجوی دکتری دانشگاه استمنورد بنامهای «لری پیچ» و «سرگئی برین» در گاراژ خانهای در کالیفرنیا ایجاد شد. موتور جستجوگر آنها ابتدا با دامنه google.stanford.edu استفاده میشد و در ۱۵ سپنتامبر سال ۱۹۹۷ دامنه google.com ثبت شد و نهایتا یکسال بعد شرکت گوگل رسما به ثبت رسید. سرمایهگذاری اولیه روی این شرکت ۱۰۰ هزار دلار بود. آنها طی شکستی در سال ۱۹۹۹ قصد فروش این شرکت را به مبلغ ۱ میلیون دلار داشتند ولی خریداری پیدا نکردند! بعدها شرکتشان بسیار سریع رشد کرد و در سال ۲۰۰۳ بخشی از سهام خود را به مبلغ ۲۳۲ میلیارد دلار فروختند. تا ۳ سال بعد، ارزش سهامشان ۹ برابر شده بود. گوگل هم اکنون مالک برندهای بزرگی چون موتورولا، یوتوب، اندروید، AOL و دهها برند دیگر است.
درآمد گوگل:
گاهی این سوال را از من میپرسند که درآمد گوگل از کجاست؟ من میگم بیشترش از تبلیغات؛ در جواب میشنوم: «همین؟!» باید بدانید که این درآمد کمی نیست؛ با اینکه همه درآمد گوگل نیست … در سال ۲۰۱۹ ، درآمد گوگل از آگهیهای اینترنتی تقریبا ۱۳۴٫۸۱ میلیارد دلار بود. با در نظر گرفتن دلار ۱۵ تومنی در زمستان ۱۳۹۸ درآمد گوگل ۴٫۵ برابر درآمد کل ایران در سال ۱۳۹۸ بوده است! بستر تبلیغاتی گوگل Google Ads نام دارد، که به تبلیغکنندگان امکان میدهد تبلیغات محصولات و خدماتشان را از طریق شبکه تبلیغاتی گسترده Google (شرکتهای تحت تملک، سایتهای مشارکتکننده و اپلیکیشنها) برای کاربران وب نمایش دهند.
طراحی مجدد لوگو (Redesign):
گوگل از سال ۱۹۹۷ تاکنون چندین بار لوگوی خود را تغییر داده است. آخرین طراحی مجدد مربوط به سال ۲۰۱۵ است که لوگوی کنونی گوگل محسوب میشود:
تشریح اجزای لوگو (Description):
در ورژنهای قبلی این لوگو، از فونتی بنام Catull الهام گرفته شده بود. این فونت در سال ۱۹۸۲ توسط فردی بنام «گوستاو جاگر» به سفارش شرکت برتهولد (بزرگترین شرکت طراحی فونت در دنیا) طراحی شده است. ریدیزاین (طراحی مجدد) لوگوی گوگل در سال ۲۰۱۵، توسط فردی به نام Ruth Kedar انجام شد. خانم کِدار میگوید: «در این لوگو از سه رنگ اصلی آبی، قرمز، زرد (رنگهای بنیادین که تمام رنگها از ترکیب این سه رنگ ایجاد میشود) و یک رنگ سبز در حرف L استفاده شده است. استفاده از رنگ سبز به این معناست که گوگل همیشه از قوانین پیروی نمیکند. البته رنگهای لوگو نسبت به قبل، کمی نرمتر شده است.
نوع لوگوی گوگل مثل قبل، وُردمارک (لوگویی به شکل یک کلمه) است، ولی از نوع Sans-Serif است که میخواهد شکل مدرن و جوانپسندتری به لوگو بدهد. در مورد انواع فونتهای Sans-Serif و Serif بعدا بیشتر توضیح خواهم داد. این لوگو شباهت زیادی به لوگوی شرکت Alphabet دارد که گوگل آن را در سال ۲۰۱۵ خریداری کرد. شاید نظر مدیران شرکت الفابت در طراحی شکل لوگوی گوگل در سال ۲۰۱۵ تاثیر داشته است.
,
بعضیها از من میپرسند: ¤ چرا طراحی کارت ویزیت من زیاد جذاب نیست؟ ¤ چرا کارت ویزیت های خارجی اینقدر شیک هستند؟ خب، هر مشکلی راهچارهای دارد! اینهایی که میگویم رعایت کنید تا یک کارت ویزیت شیک و خوشگل داشته باشید! نکته: با خلاقیت میشود هر چهارچوبی را شکست و من عاشق آن هستم. ولی داشتن خلاقیت در طراحی مستلزم دانستن همین اصول و خبرهشدن در آن است.
طرحبندی کارت ویزیت یا Layout
مشکل اصلی طراحان ایرانی عدم رعایت یک چیدمان مناسب و استاندارد است. اینکه هر چیز سر جای خودش باشد و مرتب به نظر بیاید سخت نیست. اگر حال و حوصله خلاقیت و فکرکردن ندارید ولی میخواهید ظاهر طرحتان خیلی شیک باشد فقط کافیست این چهارچوب ساده را در طراحی کارتویزیت رعایت کنید ، همین!
پسزمینه (Background)
به شدت از قرار دادن عکس در پسزمینه کارتویزیت خودداری کنید. چرا هنوز بعضیا اصرار به این کار دارند؟ عزیز من، مخاطب الان با ۲ سال قبل هم فرق کرده است چه برسد به ۲۰ سال قبل. باید از هرچه شلوغیست بپرهیزید، فقط ۷-۳ ثانیه فرصت دارید نگذارید طرف تصمیم بگیرد که در اولین فرصت از شر این کارت خلاص بشود! بله! زیبایی بصری هم باید باشد، که این جای خالی هم توسط گرافیکدیزاین اصولی تکمیل میشود.
مارجین (Margin)
منظور، حداقل فاصله از لبههای کارت ویزیت است. پیشنهاد من این است که ۷ میلیمتر از محیط کارت فاصله بگیرید. معمولا کارت، یک برشی هم بعد از چاپ میخورد که اگر نزدیک به لبه کار کنید معمولا بخشی از متن در برش میرود یا خیلی به لبه نزدیک شده و طرح را زشت و بیریخت میکند. مقدار ۵ میلیمتر هم برای مارجین بد نیست ولی ۷ قشنگتر میشود؛ بهم اعتماد کنید!
عنوان (Title)
عنوان را در سمت راست بالا قرار دهید. اگر لوگو هم دارید، آن را قبل از عنوان و در گوشه راستبالا بگذارید. اگر لوگو بصورت لاتین است میتوانید لوگو را چپبالا و عنوان را راستبالا قرار دهید. فاصله لوگو و عنوان باید حداقل ۳ میلیمتر باشد. اگر کلا محتوا لاتین است، چینشها را برعکس کنید. لوگو و عنوان، مجموعا حداکثر به اندازه ۶۰% عرض کارت فضا اشغال کند. سعی نکنید تمام عرض کارت را پر کنید، نگران نباشید بگذارید اسراف بشود! از فونتهای فانتزی و کُمیک به هیچوجه استفاده نکنید! دقت کنید که خانوادهی فونت (Font family) عنوان، مناسب کار شما باشد.
محتوای کارت ویزیت (Content)
غیر از عنوان، محتوای شما شامل زیر عنوانها، تخصصها، خدمات و محصولات، شعار تبلیغاتی، اطلاعات تماس نیز میباشد. اگر محتوایتان فارسی است، آنها را راستچین کنید. در مورد اطلاعات تماس، اگر توازن طرح کلی به سمت راست سنگینی میکند آنها را چپچین کنید. توازن در طراحی بسیار مهم است.
۱) زیرعنوان (Subtitle):
این قسمت توضیح کوتاهی در مورد کار شماست. اگر عنوان شما مثلا «سایمان چاپ» باشد؛ زیر عنوان آن میتواند چیزی مشابه «ارایه خدمات طراحی و چاپ اینترنتی» باشد. ضخامت و سایز فونت آن ریزتر از عنوان است. فاصله از عنوان ۷-۳ میلیمتر باشد.
۲) شعار تبلیغاتی (Slogan):
اگر واقعا شعار تبلیغاتی ندارید با شعارهای صدمنیهغاز مثل «با ما تفاوت را احساس کنید» ، «کیفیت را از ما بخواهید» و … فضای باارزش در طراحی کارت ویزیت را اشغال نکنید! چون انتخاب شعار بحث مفصلی است بعدا به آن میپردازم … اگر پیشتر، از زیرعنوان استفاده کردهاید پیشنهاد من این است که شعار را حذف کنید؛ مگر اینکه شعارتان اولویت بیشتری برایتان داشته باشد. در حالت کلی، اگر برند هستید شعار، مهمتر از زیرعنوان است؛ اگر کسبوکار محلی محسوب میشوید تنها از زیرعنوان استفاده کنید.
۳) اطلاعات تماس (Contacts):
اطلاعات تماس شامل: شماره تلفنها، ایمیل، آدرس وبسایت، آیدی شبکههای اجتماعی، آدرس، QR Code و … است. همانطور که قبلا گفته شد، برای اینکه در مورد چپ یا راستچین بودن اطلاعات تماس بهترین تصمیم را بگیرید توازن طرح کلی را در نظر بگیرید. برای جذابتر شدن طرح، از آیکونهای تلفن، وبسایت، اینستاگرام و … هم استفاده کنید. اندازه متن در اطلاعات تماس بسیار مهم است. حتما برای بررسی دقیق، حداقل یک پرینت ساده سیاهسفید ولی با سایز واقعی بگیرید. اگر فونت متن زیاد درشت باشد زیبایی بصری طرحتان کمتر میشود، اگر زیاد ریز باشد خوانایی کم میشود؛ این تعادل را با گرفتن پرینت بررسی و ایجاد کنید. اینکه در طرف دوم چه محتوایی قرار بگیرد.
طراحی کارت ویزیت دو طرفه
در مورد طراحی طرف اول کارتویزیت بحث کردیم. حالا اگر کارتویزیت دوطرفه بود چکار کنیم؟ (در نظر داشته باشید که هزینه چاپ کارت ویزیت یکطرفه و دوطرفه تفاوت بسیار ناچیزی داره)
متد اول:
در طرف اول اطلاعات تماس و کلا اطلاعات مفید را قرار بدهید، در طرف دوم هم فقط لوگویتان باشد. اندازه لوگو را در طرف دوم زیاد بزرگ نکنید. حداکثر سایز لوگو را ۵۰% عرض کارت ویزیت قرار بدهید.
متد دوم:
اگر مشتری خارجی دارید یا اصلا میخواهید کلاس بگذارید (!) میتوانید طرف اول را کلا به انگلیسی ترجمه کرده و در طرف دوم قرار بدهید. در اینصورت چینش اِلِمانهایتان را برعکس کنید؛ به بیان سادهتر هر چه در طرف اول راستچین بود، در طرف دوم چپچین کنید و برعکس. تامام!
متد سوم:
وقتی محتوا در طراحی کارت ویزیت زیاد است و اصرار دارید که همه آن هم باشد، پیشنهاد من این است که اطلاعات تماس را کلا در طرف اول قرار داده و خدمات یا محصولات را در طرف دوم بصورت راستچین لیست کنید. اگر لوگو دارید، آن را هم در گوشه پایینچپ کارت، با اندازه کوچکتر و با رنگی که متناسب با طرح طرف دوم باشد قرار دهید. مثلا اگر زمینه طرف دوم مشکی است و رنگ لوگوی شما سرمهای؛ میتوانید رنگ لوگو را کلا سفید کنید تا کنتراست (Contrast) لازم را داشته باشد.
متد چهارم:
اگر پیشنهاد ویژهای (Offer) مانند تخفیف مدتدار دارید و این کارت را به این منظور چاپ کردهاید، طرف دوم را کاملا به اون اختصاص بدهید. در این مدل، قدرت مانور بیشتری در طراحی دارید. البته ترجیحا سعی کنید از تم کلی خارج نشوید. در اینجا حتی میتوانید از یک عکس جذاب و مرتبط، با میزان شفافیت Opacity) 100%) استفاده کنید. اگر قرار است چیزی روی عکس بنویسید بسیار کوتاه و در جای مناسب و خلوت باشد. پس یا عکس مناسب استفاده کنید یا فضای خلوت را با طراحی روی عکس ایجاد کنید.
جمعبندی:
تمام این مطالبی که بیان شد، تجربیات چند ساله من بود که در حقیقت تلفیق اصول طراحی مدرن با فرهنگ ایرانی است. رعایت این چهارچوب باعث میشود که طرح شما با صرف کمترین زمان، شسته رفته و تروتمیز دیده بشود. در بیان این چهارچوب، هدفم هرگز محدود کردن ایده طراح نیست. اتفاقا خودم شدیدا شیفته خلاقیت هستم. اما برای خلاق بودن باید اصول را دانست و خیلی تمرین کرد. اگر این قدرت را در خود میبینید که خارج از چهارچوب و بصورت خلاقانه کار کنید، حتما میتوانید طرحهای بهتر و جالبتری خلق کنید. اما در این مورد باید حتما سلیقه مشتری را در نظر بگیرید تا وقتتان بیهوده تلف نشود. به جرات میتوانم بگویم رعایت این اصول در ۹۹% موارد رضایت مشتری شما را جلب میکند!
سخنی با رفقای طراحم
شما که کارتان طراحی است، و برای آموختن این اصول و پیشرفت خودت وقت میگذارید باید دستمزد منطقی برای طرحی که میزنید از مشتریتان بگیرید. البته این مبلغ برای هر طراح متفاوت است، یکی حرفهای و یکی تازهکار است؛ ولی نباید صفر باشد! مگر نمیخواهید پیشرفت کنید؟؟ میدانم بعضی همکاران هستند که حتی تیتر تبلیغاتی میزنند: فلان چیز با طراحی رایگان! «آرام باشید!» اینها هم مشتریان خودشان را دارند خب. معمولا از طرحهای آماده استفاده میکنند و تنها متن آن را تغییر میدهند. من خودم یک زمانی جزو آنها بودم! ببینید! حتی اگر از طرحهای آماده استفاده کنید، حتما آنرا نسبت به خواسته مشتریتان سفارشیسازی (Customize) کنید تا نمونهکارهای (Portfolio) متمایز و پُر و پیمانی داشته باشید. مهمتر اینکه با ایجاد چالش برای خودتان، سریعتر پیشرفت میکنید. اصلا نگران نباشید! مشتری خوب کاملا متوجه است که برای کاری که میکنید و حرفهی شماست باید پولش را بپردازد.
در این مقاله تجربیات مهم و نکاتی بسیار کلیدی برایتان میگویم که با رعایت این اصول میتوانید یک سرنسخه استاندارد و حرفهای طراحی و چاپ کنید … چه بسا طراح نباشید! جهت سهولت، از کلمه «پزشک» استفاده شده است. اصول ذکرشده برای سرنسخههای دندانپزشکی و دامپزشکی نیز صدق میکند.
سایز
سرنسخه پزشکی معمولا در سایز (۲۰×۱۴٫۵) A5 یا (۲۴×۱۷) B5 بصورت عمودی یا افقی طراحی میشود. نکته: اندازه دقیق A5 و B5 بر اساس سانتیمتر، به ترتیب ۲۱×۱۴٫۸۵ و ۲۵×۱۷٫۶ است، ولی بهتر است سرنسخه چاپی را در سایزهایی که ابتدا گفتم طراحی کنید تا براحتی و بدون هیچ مشکلی در فرمهای چاپی هر چاپخانه قرار بگیرد.
نرمافزار
برای طراحی اوراق رسمی، معمولا از نرمافزارهای فتوشاپ، ایلاستریتور و یا ایندیزاین استفاده میشود. فارغ از این انتخاب، حتما باید مُد رنگ فایل را CMYK انتخاب کنید. متاسفانه هنوز میبینم بعضی طراحان، فایل را بصورت RGB برای چاپ اُفست میفرستند! اگر با فتوشاپ طراحی میکنید، رزولوشن را روی dpi 300 تنظیم کنید و نهایتا با فرمت JPG با کیفیت ۱۲ یا TIFF لایهبسته خروجی بگیرید. در نرمافزارهای برداری مثل ایلاستریتور و ایندیزاین خروجی PDF ترجیحا با استاندارد ۲۰۰۱ بگیرید. اکثر لیتوگرافیها با این استاندارد کار میکنند.
کادر مشخصات پزشک
معمولا در سمت چپ سرنسخه در کادری توپر یا توخالی به ابعاد ۱۴٫۵×۶ سانتیمتر مشخصات پزشک درج میشود. ابتدا لوگو و نام پزشک بصورت فارسی و لاتین (اختیاری)، شماره نظام پزشکی بصورت خیلی ریز، تخصصهای قابلذکر، شماره تلفن و اطلاعات تماس بصورت خوانا طراحی میشود. برای اطلاعات تماس لاتین مثل آیدی پیج پزشک، میزان Tracking کاراکترها را روی ۵۰ بگذارید تا خوانایی لازم را داشته باشد. حتما قبل از چاپ، یک نسخه سیاهسفید چاپ کنید تا سایز ۱۰۰% متنها را به رویت پزشک برسانید که تایید کند.
RX
در ابتدای محلی که مختص نوشتن دستور پزشکی است کلمه RX را قرار دهید. شاید بپرسید RX چیست؟ بسیاری از پزشکان، نسخهنویسی را با درج علامت RX در سمت چپ قسمت بالای نسخه آغاز میکنند. این علامت که از ادغام دو حرف لاتین R و X حاصل شده به معنی «Recipe» یا «نسخه» است. منشا این سمبل احتمالا Eye of Horus در مصر باستان یا نشانی از ژوپیتر (خدای سلامتی در روم باستان) یا زئوس (خدای یونانیان) است. اگر پزشک تمایل به نوشتن دستی این کلمه دارد این اسلاید را نادیده بگیرید!
جنس کاغذ
طبق تجربه، ۹۰% پزشکان برای امور گرافیک و چاپ هزینه چندانی نمیکنند پس در این مواقع کاغذ تحریر ۸۰ گرم (جنس کاغذ A4 معمولی) برای چاپ سرنسخه استفاده کنید. جالب است بدانید درصد قابل توجهی از پزشکان برای دادن اطلاعاتتماس به بیمار ترجیح میدهند به جای کارتویزیت از برگههای ۷×۷ سانت با چاپ سیاهسفید استفاده کنند! اگر پزشک سراغ گزینههای لوکس و شیکتری بود پیشنهاد من به ترتیب تحریر ۱۰۰ گرم، کتان ۱۰۰ گرم و گلاسه مات ۱۱۵ گرم است.
تعداد چاپ
به طور کلی در چاپ [اُفست] با افزایش تعداد چاپ، هزنیههای اولیه سرشکن شده و هزینه تمام شدهی هر برگ چاپ کمتر میشود. بهتر است به جای چاپ ۱۰۰۰ عدد، تعداد ۲۰۰۰ یا ۵۰۰۰ برگ چاپ کنید تا حداقل ۲۰% در هزینه صرفهجویی کرده باشید. این مورد را حتما به پزشک اطلاع دهید تا در مورد تعداد چاپ تصمیم بگیرد.
اگر از طرفداران برنامههای مستند، حیاتوحش، طبیعت و حتی سفر و گشتوگذار در طبیعت باشید حتما مثل من از طرفداران پروپاقرص شبکه نشنال جئوگرافیک هستید. در این مقاله قصد دارم قدری در مورد لوگوی این شبکه صحبت کنم.
بیوگرافی کوتاه:
نشنال جئوگرافیک در ۲۷ ژوئن سال ۱۸۸۸ (تیرماه ۱۲۶۷) توسط ۳۳ دانشمند و جهانگرد که علاقهمند به تشکیل انجمنی برای افزایش و توسعه علم جغرافیا بودند، در واشینگتن تاسیس شد. یکی از موسسان این بنیاد «الکساندر گراهام بل» مخترع تلفن بود. نشریه رسمی این انجمن هم از همان سال شروع به انتشار کرد و امروزه یکی از مشهورترین و پراعتبارترین مجلات مرتبط با علوم طبیعی در جهان است. این انجمن همچنین مالک چندین شبکه ماهوارهای است که برنامههای مستند از حیاتوحش، سیاره زمین و جهان هستی پخش میکند.
دیدگاه نشنال جئوگرافیک:
آقای جان ام. فاهی (John M. Fahey) رئیس نشنال جئوگرافیک دربارهی هدف نشنال میگوید: «هدف ما تشویق مردم برای علاقهمند کردن آنان جهت توجه و مواظبت از سیارهشان است.»
اجزای لوگو:
مستطیل یک قاب عکس را نشان می دهد. ایده استفاده از عکس در کنار مقالات که از عوامل اصلی محبوبیت این مجله بهشمار میرود را «گراهام بل» ارایه داد. رنگ زرد نشانگر خورشید است که بدون آن سیاره ما مانند امروز نخواهد بود. مجله نشنال جئوگرافیک از سال ۱۸۸۸ دارای حاشیه علائم تجاری زرد در حاشیه آن است.
جمعبندی:
شاید از دید بعضی افراد این لوگو بسیار ساده و ابتدایی به شمار بیاید. ولی در نظر داشته باشید که یک لوگو باید بصورت بسیار ساده و اصولی ماهیت آن برند را یدک بکشد. ولو اینکه در نگاه اول مشخص نشود. در طراحی گرافیک، شاید غول مرحلهی آخر، طراحی لوگو باشد! المانهای بسیاری از جمله رقبا، بازار هدف، نوع محصول و خدمات، دستهبندی برند و … باید مورد مطالعه قرار بگیرد تا بهترین و سادهترین دیزاین اجرا شود. پس همین دایره و مستطیلهای ساده اگر قرار باشد هویتی را نمایش دهد نیاز به تخصص و زمان زیادی خواهد داشت.