کپی خوب، کپی بد
این مطلب برای کسانی که به راحتی و بدون اجازه آثار دیگران را کپی و استفاده میکنند نوشته نشده است! برای کسانی است که دغدغه پیشرفت اصولی و پایدار دارند.
کپی کردن مختص کارهای هنری مثل نقاشی، لوگو و غیره نیست. در تمام مشاغل میتواند اتفاق بیافتد. مثلا در یک کارخانه طی ساخت یک قطعه صنعتی؛ کشور چین استاد بلامنازع این دستهبندی است!
حالا سوال مهم این است که خب اگر کپی نکنیم پس از کجا شروع کنیم؟
نقطه شروع کار:
در صنعت یک روش رایج وجود دارد که به آن «مهندسی معکوس» گفته میشود. یک شرکت برای اینکه از یک قطعه یا محصول سر دربیاورد آن را تهیه و به اجزای سازنده تقسیم میکند. این، وظیفه واحدی بنام «R&D» یا «تحقیق و توسعه» است. هدف اکثر شرکتها برای دستیابی به تکنولوژیهای برتر و روز جهان است. متاسفانه گاهی این مهندسی معکوس، برای ارایه محصول تقلبی (fake) انجام میشود که تمام جزئیات شکل و ظاهر محصول رقیب را که گوی سبقت را از دیگران ربوده است عینا دارا میباشد. هدف آن شخص یا شرکت متقلب، فریب مشتری و کسب سود به هر نحو است.
چرخ را دوباره اختراع نکنید!
گاهی مهندسی معکوس روی چند محصول انجام میشود و نهایتا یک محصول عالی که از تمام محصولات رقیب برتر است به بازار ارایه میشود. این روش عالیترین روش در صنعت است و باعث شکوفایی صنعت حتی در رده کشوری میشود. شرکتهای نوپا هم از مهندسی معکوس برای استارت کار استفاده میکنند و آن را با المانهای بازار و مشتری خود تطابق میدهند (Customised product). حتی میتوان بدون مهندسی معکوس، نقشه یک محصول را از طراح آن خرید. این همکاریهای دو یا چند جانبه هم در انواع صنایع رایج است. مثلا در ساخت بازیهای کامپیوتری تمام کارهای فنی را از صفر شروع نمیکنند بلکه موتور آن بازی را از شرکت سازنده خرید و شروع به ساخت بازی جدید میکنند.
ایدهگرفتن، یک کپی فکری!
در رسته کارهای هنری، خلاقیت اصل حیاتی است. بسیاری از طراحان تازهکار برای شروع، کارهای دیگران بصورت تمرینی کپی میکنند تا بتوانند به مهارت کافی دست پیدا کنند. این یک روش متعارف و کاملا اصولی است. حتی طراحان بسیار حرفهای هم، بعضا چشمه خلاقیتشان میخشکد و برای گرم کردن کوره هنر خود چندین طرح و اثر دیگران را مطالعه و بررسی میکنند. به این کار ایده و الهام گرفتن هنری گفته میشود، که در حقیقت نوعی کپی فکری است. از ملکالشعرای بهار منقول است که در موقع شروع سرایش شعر، اشعار شهریار جوان را میخوانده تا طبعش تشحیذ (=تیز کردن) شود.
مثلا در بررسی و شروع طراحی یک لوگو در زمینه مواد غذایی میبینیم که یک طراحی از خلق یک فضای منفی در طرحش استفاده کرده که باعث جذاب شدن کار شده است. ما میتوانیم همین ایده را به شکل دیگری در لوگوی خودمان پیاده کنیم. این یک کپی خوب و اتفاقا رایج است. اما گاهی یک طراح دقیقا همان شکل و رنگ را در طرح خود تکرار میکند و به مشتری ارایه میدهد. این خیانت به مشتری است. شاید او در زمینهای که ما تخصص داریم اطلاعات کافی نداشته باشد، ولی ما با این کار ضربه مهلکی به کسب و کار او میزنیم. اگر هدف ما ساخت یک برند معتبر از کسب و کار فعالیمان است، باید صادقانه کار کنیم و منفعت مشتری را در نظر بگیریم.
حرف آخر با طراحان عزیز!
ما طراحان، مثل بقیه افراد در متن جامعه زندگی میکنیم. مشکلات و درگیریهای ذهنی خودمان را داریم. گاهی اتفاق میافتد که چند روز روی ایدهای کار میکنیم و به نتیجهای نمیرسیم. در یک لحظه در حال قدم زدن یا تماشای بازی کودکان در پارک یا تخمه شکستن و تماشای فیلم، جرقه فکری زده میشود. همه ما مسیر رشد را با بررسی تجربیات خود یا دیگران ادامه میدهیم. کنایههای مغرضانه افراد تنگنظر را در این مسیر جدی نگیرید! کارهای خوب دیگران را تشویق کنید، انرژی مثبت بدهید. هدف ما باید ارتقای خدمات مرتبط با کسب و کارمان برای کشور عزیزمان باشد، نه صرفا اجرای پروژه و گرفتن پول از مشتری. خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد … با تشکر از وقتی که گذاشتید، پدرام بهزاد
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.